اشتباه نشودعشق همان دوست داشتن نيست
عشق رويايي است ودوست داشتن دنيايي
دوست داشتن با عشق مقايسه نمي شودکه اگر بشودازبين خواهد رفت
عشق خلقت خداستودوست داشتن خلقت عقل ودل انسان
در عشق است که عقل را نتوان ديد ، در حالي که دوست داشتن خود زاده عقل است
اين عشق است که از محدود شدن اين احساس در جسم گله دارد ومرگ را براي آزادي تمنا ميکند ، در حالي که در دوست داشتن زندگي را براي دوست داشتن دوست مي داري
عشق همچون خدا يکي استودوست داشتن براي هر انسان مي تواند به تعداد انسانهاي ديگر باشد
جدايي براي عشق مرگ است در حاليکه دوست داشتن مي تواند براي مصلحت ديگري جدايي را تصميم باشد
کسي نمي تواند عشق را کنترل کند ، چرا که در عشق ، عقلي نيست
دوست داشتن رابطه مادر وفرزند در حيوانات نيز هست در حاليکه عشق براي تکامل انسان وبه عيوق رساندن وجودش مي باشد
عشق را معني کردن گناه است ، چرا که در لغات ناچيز زبان نمي گنجد
معني کردن آن برابر با محدود کردن آن است ولي ،دووست داشتن محتاج معني کردن است
دوست داشتن با دل انسان است وعشق با جان
عشق غرور را از انسان مي زدايد ولي دوست داشتن با غرور رشد ميکند
عشق از نظر خدا پاک است ودوست داشتن از نظر انسان
خدا عشق است وانسان دوست داشتن
بدرستي که خدا بر تر از انسان است