من رو ببخش كه ساده از عشق تو گذشتم
سپردمت به تقدير بار سفر رو بستم
بايد برم از اينجا چاره نمونده جز كوچ
براي زنده موندن تو اين زمونه ي پوچ
بذار هميشگي شه قصه ي عاشقيمون
تو باشي ليلي منم مثال مجنون
بذار هميشگي شه قصه ي عاشقيمون
تو باشي ليلي منم مثال مجنون
(البته اينجاش بر عكسه ‹چشمك› )
بين دو راهي و شك حيرون و هاج و واجم
سفر دواي دردم هجر تنها علاجم
طاقتشو ندارم طاقت دل بريدن
سيل بلور اشكو رو گونه ي تو ديدن
حرفي نمونده باقي سكوت حرف آخر
تو ام به خاطر عشق از من ساده بگذر
بذار هميشگي شه قصه ي عاشقيمون
تو باشي ليلي منم مثال مجنون
(البته اينجاشم بر عكسه ‹چشمك› )