دنبال حيدر ميدويد
از سينه اش خون ميچكيد
شكر خدا زينب نديد
زينب نگاهش بر در است
در ذكر مادر مادر است
بگرفته او دامان من
زهراي من زهراي من
بودي چراغ خانه ام
تاريك و شد كاشانه ام
در بين آن ديوارو در
دادي تو ششماهه پسر
اي گل ياس كبود مرتضي
اي همه تارو پود مرتضي
اي همه بودو نبود مرتضي
اي تمامي وجود مرتضي
خانه را عاري ز خوشحالي مكن
يار من پشت مرا خالي مكن
اي تمام عشق اي خونين جگر
يا بمان يا كه مرا با خود ببر
اي تمام عشق بانوي علي
لرزه افتاده به زانوي علي
مي روي اي بحر عصمت را عروس
جاي من جاي من لب هاي محسن رو ببوس
فاطمه يا فاطمه يا فاطمه
فاطمه چشمان خود را باز كرد
با زبان دل سخن آغاز كرد
اي هميشه همنشين فاطمه
اي اميرالمومنين فاطمه
اي كه غم ها عسل كردي علي
كوچه را زانو بغل كردي علي
اي كه بر هر دوسما هستي امير