ميدونم هر چي بخوام به پات بريزم کمه و مايه خجالته//بخدا خيلي دوستت دارم اين تنها سرمايه منه برام غنيمته//دو سه شب بود دلم بدجوري هواي چشماتو کرده بود//بعد از اينهمه بيخبري امشب ديدمت و فهميدم که قسمته//ميخواستم قبل از ديدنت برم از آسمون يه سبد ستاره بچينم// اما مجال نبود گفتم ديدنت واجبتره و موهبته//تو نگاه نازتو و مخمل سبز چشمات يه دنياي ديگه اي داشتم//داشتم به اين فکر ميکردم که تک بودن چشمات حتما يه حکمته//تو نفساي گرمت که داغ ميشدم بوي گلاب منو گيج ميکرد//اينو ديگه همه ميدونن که بوي تنت گلابه و بهشته و نکهته//حالا داري ميري نميدونم کي دوباره ميبينمت//مهم اينه كه با مني بقيه دست خدا و قسمته....
سلام امير جان من لوگوتو كذاشتم تو دلكدم....
بدرود! واسه منم دعا كن راستي منم عاشق ترانه اي مسعود فردمنشم.....آسموني باشي عزيز....