نميدونم چرا بازم دلم ميخواد بنويسم

از عشقم از علاقم

خدايا خداي مهربونم خداي بزرگه خودم ازت ممنونم

سپاسگزارم كه همچين گلي رو بهم دادي

نازنينم اگه تو نبودي من ميخواستم چي كار كنم؟؟؟

مطمئن باش هميشه دوستت خواهم داشت

دوباره تبديلش كردم به دفتر خاطرات

آهاي نازنين يار اينجا دفتر خاطرات نيستها اينجا جاي كامنت گذاشتنه

نه اصلا گوشش بده كار نيست

راستشو بخواي همش تقصيره اين دله

از اين دل هر چي بگي بر مي آد

ميدوني لحظه ها دارن به خاطر نبودت ازم انتقام ميگيرن

چي بهشون بگم در صورتي كه خودم داغداره نبودت هستم

ميدونم هستي ميدونم نبايد غصه بخورم نبايد دلتنگي كنم

اما مگه ميشه نبود همچون گلي مثل تورو حس نكرد و دلتنگ نشد

خدايا خداي من هيچ وقت تنهامون نذار

الان دلم ميخواد حتي شده براي يه ثانيه هم ببينمت اما......

دارم خودخواه ميشم نه؟؟

بايد بذارم بقيه ي پروانه ها هم از وجود شمع گونه ي تو بهره ببرن

حسابي براي نوشتن حرف دارم

اما به خودم ميگم برو مزاحم نشو ديگه بسه

بقيه اش مال خلوته خودت باشه

هم ترانه ياد من باش بي بهانه ياد من باش وقت بيداري مهتاب عاشقانه ياد من باش

قربانت

نازنين يار عاشق