• وبلاگ : دارم از تو مي نويسم ...
  • يادداشت : يه باغبون، يه رهگذر
  • نظرات : 4 خصوصي ، 20 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    سلام حال شما خوبيد؟؟من به روز كردم وبلاگم رو نميدونم اون نوشته ي آخرتون رو حذف كردين شايدم خودش حذف شده نه؟؟!!!به هر حال تولدتون زود زودمبارك..براي شماست خوشحال مي شم صاحب اصليش يه نظري برام بذاره..متشكرم وبلاگ نازنين ياره..ممنونم يه عالمه بازم تولدتون مبارك و آرزو ميكنم با عزيزترينتون از ته ته دلتون احساس خوشبختي كنين

    با هفت تا آسمون پر از گلهاي ياس و ميخک.با صدتا دريا پر عشق و اشتياق و پولک.يه قلب عاشق با يه حس بي قرار و کوچک.فقط مي خوام بهت بگم تولدت مبارک

    < language=java> سلام...حال شما؟؟؟من آپ كردم.خو شحال ميشم بياين..يا علي
    + صادق دوپيكر 
    سلام وبلاگ جالبي داري من شما را صميمانه لينک کردم
    خوشحال ميشم اگه منو هم با يکي از وبلاگ هام لينک کني
    www.nazbaloot.persianblog.ir
    www.marjanika.blogfa.com
    + صادق دوپيكر 
    سلام وبلاگ جالبي داري من شما را صميمانه لينک کردم
    خوشحال ميشم اگه منو هم با يکي از وبلاگ هام لينک کني
    www.nazbaloot.persianblog.ir
    www.marjanika.blogfa.com

    همه مداد رنگي ها مشغول بودند به جز مداد سفيد ...!! هيچ کس به او کار نمي داد ... همه مي گفتند :(( تو به هيچ دردي نمي خوري.)) يک شب که مداد رنگي ها توي سياهي کاغذ گم شده بودند، مداد سفيد تا صبح کار کرد، ماه کشيد ، مهتاب کشيد که کوچک و کوچک و کوچکتر شد ... صبح توي جعبه مداد رنگي جاي خالي او با هيچ رنگي پر نشد ....

    به ما يه سر ي بزن
    بنفشه‌ها چشم‌انتظار مانده‌اند در چوبينه ‌بستر‌هاي پوسيده‌ ، اما کجاست دستي که خاک خيس باغچه را به ناز بنفشه ميهمان کند؟
    سلام..ممنون از شعر زيباتون..يا علي

    پس از مرگ نيز من رنج سرنوشت او را خواهم داشت، در زير سنگ سياه و سنگين لحد نيز که بر سينه ي پوسيده ام افتاده است غم سنگيني هوايي که از آن پس او به تنهايي بايد در آن دم زند بر سينه ام بي رحمانه

    فشار خواهد آورد، در تنگي و تاريکي گور من از تصور اين درد، در وحشت وخفقان خواهم بود که او چگونه

    فراخناي تنگ زمين و قفس حقير آسمان را تحمل خواهد کرد؟

    ظلمت روزهاي تنها ماندن را در زير اشعه ي اين خورشيدي که تنها بر او خواهد تابيد چگونه به سر خواهد برد؟

    آري، من در زير زمين همواره به او که در زير آسمان مدفون مي شود خواهم انديشيد...

    معلم شهيد، علي شريعتي...

    آدما دلو شكستن آدمك

    بال پروازمو بستن آدمك

    دلشون برام نسوخت سوزوندنم

    ديگه هيچ فايده نداره موندنم

    سلام دوست خوبم.ممنون از لطفت.خيلي قشنگ بود.هميشه همينطوره.وقتي به يه چيزي يا كسي دلبسته مي شي از دستت مي ره.بازم پيش من بيا.خوشحال مي شم آپ كردي خبرم كني.شاد باشي

    سلام..من آپ کردم حتما بياين بخونين..در ضمن نوشتمم برگزيده شد

    در پناه حق يا علي

    سلام عزيزم خوبي؟كم پيدا شدي..مثل هميشه قشنگ بود
    + عسل 

    مرسي از اين متني كه نوشتي خيلي خياي زيبا بود

    در تنهايي هاي خود آن زماني که با خود خودم تنها مي شوم ؛ زمانيکه با خود خود طر ف مي شوم و اعمال و رفتارم را قضاوت مي کنم از خود شرمنده مي شوم ، از خودي که دم از محبت و دوستي زده و خير و صلاح ديگران را مي خواهد اما در عمل چون شاپرکي از فرو رفتن خار در دستان مرد باغبان خرسند مي شوم ؛ و در ظاهر براي باغبان پير باغچه دلسوزي مي کنم ...

    سلام..مي بينم تغييرش دادين..يه خطوطي اضافه كردين...به هر حال زيباست..يا علي

    سلام

    ببخشيد بي اجازه لينكت كردم اگه دوست داري لينكم كن

    مرسي سر زدي

       1   2      >