با هفت تا آسمون پر از گلهاي ياس و ميخک.با صدتا دريا پر عشق و اشتياق و پولک.يه قلب عاشق با يه حس بي قرار و کوچک.فقط مي خوام بهت بگم تولدت مبارک
همه مداد رنگي ها مشغول بودند به جز مداد سفيد ...!! هيچ کس به او کار نمي داد ... همه مي گفتند :(( تو به هيچ دردي نمي خوري.)) يک شب که مداد رنگي ها توي سياهي کاغذ گم شده بودند، مداد سفيد تا صبح کار کرد، ماه کشيد ، مهتاب کشيد که کوچک و کوچک و کوچکتر شد ... صبح توي جعبه مداد رنگي جاي خالي او با هيچ رنگي پر نشد ....
پس از مرگ نيز من رنج سرنوشت او را خواهم داشت، در زير سنگ سياه و سنگين لحد نيز که بر سينه ي پوسيده ام افتاده است غم سنگيني هوايي که از آن پس او به تنهايي بايد در آن دم زند بر سينه ام بي رحمانه
فشار خواهد آورد، در تنگي و تاريکي گور من از تصور اين درد، در وحشت وخفقان خواهم بود که او چگونه
فراخناي تنگ زمين و قفس حقير آسمان را تحمل خواهد کرد؟
ظلمت روزهاي تنها ماندن را در زير اشعه ي اين خورشيدي که تنها بر او خواهد تابيد چگونه به سر خواهد برد؟
آري، من در زير زمين همواره به او که در زير آسمان مدفون مي شود خواهم انديشيد...
معلم شهيد، علي شريعتي...
آدما دلو شكستن آدمك
بال پروازمو بستن آدمك
دلشون برام نسوخت سوزوندنم
ديگه هيچ فايده نداره موندنم
سلام دوست خوبم.ممنون از لطفت.خيلي قشنگ بود.هميشه همينطوره.وقتي به يه چيزي يا كسي دلبسته مي شي از دستت مي ره.بازم پيش من بيا.خوشحال مي شم آپ كردي خبرم كني.شاد باشي
سلام..من آپ کردم حتما بياين بخونين..در ضمن نوشتمم برگزيده شد
در پناه حق يا علي
مرسي از اين متني كه نوشتي خيلي خياي زيبا بود
در تنهايي هاي خود آن زماني که با خود خودم تنها مي شوم ؛ زمانيکه با خود خود طر ف مي شوم و اعمال و رفتارم را قضاوت مي کنم از خود شرمنده مي شوم ، از خودي که دم از محبت و دوستي زده و خير و صلاح ديگران را مي خواهد اما در عمل چون شاپرکي از فرو رفتن خار در دستان مرد باغبان خرسند مي شوم ؛ و در ظاهر براي باغبان پير باغچه دلسوزي مي کنم ...
سلام
ببخشيد بي اجازه لينكت كردم اگه دوست داري لينكم كن
مرسي سر زدي