اول از همه برايت آرزو مىکنم که عاشق شوى و اگر هستى، کسى هم به تو عشق بورزد و اگر اينگونه نيست، تنهاييت کوتاه باشد و پس از تنهاييت، نفرت از کسى نيابى آرزومندم که اينگونه پيش نيايد اما اگر پيش آمد، بدانى چگونه به دور از نااميدى زندگى کنى برايت همچنان آروز دارم دوستانى داشته باشياز جمله دوستان بد و ناپايدار برخى نادوست و برخى دوستدار که دست کم يکى در ميانشان بىترديد مورد اعتمادت باشند و چون زندگى بدين گونه استبرايت آروزمندم که دشمن نيز داشته باشى نه کم و نه زياد ...... درست به اندازه تا گاهى باورهايت را مورد پرسش قرار دهند که دست کم يکى از آنها اعتراضش به حق باشد تا که زياده به خود غره نشوى و نيز آروزمندم مفيد فايده باشى، نه خيلى بيخاصيت تا در لحظات سخت وقتى ديگر چيزى باقى نمانده است همين مفيد بودن کافى باشد تا تو را سرپا نگاه دارد همچنين برايت آروزمندم صبور باشىنه با کسانى که اشتباهات کوچک مىکنند چون اين کار سادهاى است بلکه با کسانى که اشتباهات بزرگ و جبرانناپذير مىکنند و با کاربرد درست صبوريت براى ديگران نمونه شوى و اميدوارم اگر جوان هستى
و اميدوارم اگر جوان هستىخيلى به تعجيل، رسيده نشوى و اگر رسيدهاى، به جوان نمايى اصرار نورزىو اگر پيرى، تسليم نااميدى نشوىچرا که هر سنى خوشى و ناخوشى خودش را دارد و لازم است بگذاريم در ما جريان يابد اميدوارم به پرندهاى دانه بدهى و به آواز يک سهره گوش کنى، وقتى که آواى سحرگاهيش را سر مىدهد چرا که به اين طريق، احساس زيبايى خواهى يافت به رايگان اميدوارم که دانهاى هم بر خاک بفشانى هر چند خرد بوده باشد و با روييدنش همراه شوى تا دريابى در يک درخت چقدر زندگى وجود دارد اگر همه اينها که گفتم برايت فراهم شد ديگر چيزى ندارم برايت آروز کنم....