سلام به همسفر عزيزم..دل هواي تو رو كرده وچشمام هوس غرق شدن توي نگاهت وگونه هام به دنبال نوازش موسيقي صداي توو خوابهام پر از روياهاي طلايي با تو بودن.....مي دوني آبي ترين روز زندگي ام چه روزيه؟روزي كه ليلي قصه هاي شبانه ات گشتم و تو مجنون ترانه هام...همين الان كه يه نگاه از پنجره به بيرون انداختم دوتا گنجشگ ماماني رو ديدم كه يكيشون داشت با نوكش به اون يكي يه تكه نون مي داد ..يه دفعه دلم ريخت پايين.كاش توام اينجا بودي و مي ديدي .مي بيني هر جا رو نگاه كني مي توني يهعشق پيدا كني چه كوچيك چه بزرگ..آخ پر زدن رفتن ..خوش باشين كوچولوها ..خوب برمي گرديم سر قلبهاي خودمون...من ميگم بهترين،زيباترين،قشنگترين،خوش بو ترين،رويايي ترين..........گل باغ هستي ام تويي...اگه ميخواستم واقعا بگم اون گل چه طوريه محال بود اين نوشته به پايان برسه.عزيز از چشماي قشنگت معذرت مي خوام كه خستشون كردم ..اما چه كنم شروعش با خودمه و پايانش با خداست...گلكم كه نمي خوام عمرت به اندازه ي گل باشه دوستت دارم...خدايا با چشماني پر از اشك و التماس، با دستاني بلند شده به سوي درگاهت؛ با قلبي پر از عشق به تو وبندگانت ،با حسي مملو از پاكي و اميد به محبت و لطفت از تو سلامت و سر بلندي گلم را خواستارم و اميدوارم عشق پاكش را لحظه به لحظه گرما و فزوني بخشي و پاياني بر آن قرار ندهي انشاالله.. در ضمن يه آفرين به دوست جون هم مي گيم به خاطره حدس درستشون....در پناه حق ... التماس دعا..يا علي