دل بي روح جنس آهنت را دوست دارم
خطوط در هم پيراهنت را دوست دارم
نگاه با همه بي گانه ات را دوست دارم
غرور سر كش ديوانه ات را دوست دارم
تن سوزان مثل آتشت را دوست دارم
بهاري و من آن عطر خوشت را دوست دارم
به هر لحظه كنارم بودنت را دوست دارم
تماشايي تو هستي ديدنت را دوست دارم
پس از تو رنگ گل ها هم فريب است
پس از تو روزگارم بي فروغ است
كه ميگويد پس از تو زنده هستم
دروغ است هر كه ميگويد دروغ است
اي ستاره من بي تو تاريكم
بي تو من به انتها نزديكم
وا چه من كردم چه بود تقصيرم
كه چنين بود بعد از تو تقديرم
تو نخواستي من و تو ما باشيم
سرنوشت اين بود كه تنها باشيم
ميدونين اين شعر به آدم القا ميكنه كه اون عشقشو نميخواسته
اون خودشو با چيز هايي كه دوست داره ميخواسته
و اين اصلا درست نيست نه؟؟
عاشقي يعني فقط اون فقط اون و تو ديگه هيچ چيز نباشي