سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدایا به تو پناه مى‏برم که برونم در دیده‏ها نیکو نماید و درونم در آنچه از تو نهان مى‏دارم به زشتى گراید ، پس خود را نزد مردم بیارایم به ریا و خودنمایى که تو بهتر از من بدان دانایى ، پس ظاهر نکویم را براى مردمان آشکار دارم و بدى کردارم را نزد تو آرم تا خود را به بندگان تو نزدیک گردانم ، و از خوشنودى تو به کنار مانم . [نهج البلاغه]


ارسال شده توسط تندیس تنهایی در 89/6/23:: 2:52 صبح
دستی تکان بده حالا که می روی 
دلتنگ می شوم تنها که می روی

پیشانیت اگر خط خوردگی نداشت
می خواندمش که تو ، تو با که می روی!

لیلا نگاه کن در چشم های من! 
حالا بگو کجاست آنجا که می روی ؟

دستی تکان نداد وقتی دلم شکست 
باور نمی کنم، شاید نداشت دست!


هر چند می شنید فریاد های دل 
اما غریبه وار از کوچه رخت بست 

من با خیال او اینجا نشسته ام 
او بی خیال من با دیگری نشست

دیریست مانده ام بیهوده منتظر 
ای کاش می رسید لیلا ز دور دست

هرگز ندیدمش اما هنوز هم 
نفرین نمی کنم شاید نداشت دست!